رَبِّ أَدخِلنِی مُدخَلَ صِدقٍ وَ أَخرِجنِی مُخرَجَ صِدقٍ وَ اجعَل لِی مِن لَدُنکَ سُلطاناً نَصِیراً
سپاس بیکران خدای بزرگ را که آنچه مقدر فرموده همه خیر است و برکت و انسان را رهنمون است به اعلی علیین تا رسدش به جایی که به غیر او نبیند. وجود انسان در دنیای خلقت بس عجیب است و البته نیکو در جای خود. پستی و بلندی های حیات انسانی هم همه خیر است و زیبایی، البته اگر چشمانی زیبا بین به آن نیک بنگرد، همان که بصیرتش خوانند.
انسان آنگاه که در آرامش زیبای یقین فرو رود می فهمد که:
زندگی، راز بزرگی ست که در ما جاری ست
زندگی، فاصله ی آمدن و رفتن ماست.
و ای کاش دریابیم این لحظه ها را که همه فتنه ایست برای آزمودن انسان و نباید از آمدن و رفتن بیم داشته باشیم که این آمد و شدها خود عین زندگی است و بدانیم که آنچه باقی است در سرای آخرت است و هدف نیل به آن:
وَابْتَغِ فیما آتاکَ اللهُ الدَّارَ الْآخِرَهَ…
و از همین روی گفته اند باید لاجرم میزان خویش شویم تا موزون خود گردیم:
ساعتی میزان آنی، ساعتی موزون این،
بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش
اگر به این لطف و هدایت الهی موقن باشیم دیگر نگران آمدن و رفتن ها نخواهیم بود که این خود عین زندگی است و رودی جاری که ما را به سوی خط پایانی رهنمون می شود، پس بکوشیم تا از مسیر منحرف نشویم و در برکه های کوچک و بعضا متعفن دنیایی فرو نرویم. پاکی ما در این مسیر نیازمند جاری بودن رود زندگی است و دریای رحمت بیکران او که آلودگی ها را بشوید و تیره گی ها را بزداید.
از دهه هشتاد که علیرغم میل باطنی و با اصرار عزیزان به شورای نگهبان وارد شدم عهد کردم تا از او استعانت بطلبم چرا که راهی سخت و گران در پیش بود و نیازمند بصیرتی افزون تر و البته لطف فراوان الهی.
با تحولات ۱۳۸۴ قرعه فال سخنگویی به نام این حقیر کم تجربه افتاد که البته تلاش کردم با توکل بر خدای بزرگ آنچه شایسته این نهاد بوده است را بیان کنم و هماره از او هدایت می خواستم تا ره گم نکنم و بگویم آنچه را او مقدر کرده است. اگر چه انسان مصون از خطا نیست، اما تلاش داشتم در این سالها کمتر به خطا روم و یا حدیث دل بگویم چرا که مسئولیتی خطیر از سوی اعضا محترم بر عهده داشتم. حتی آنجا که نظر من مخالف نظر اکثریت بود تلاش می کردم نظر شورا را به تمامه دفاع کنم و نظر خود را دخالت ندهم. علاوه بر تبیین نظرات این شورا در خصوص مصوبات ارسالی از سوی مجلس، در هنگامه انتخابات سه گانه خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری، وظیفه تبیین و تشریح اقدامات و نظرات شورا را برعهده داشتم، کاری بس حساس در مقابل دیدگان داخل و خارج. دوران سخت انتخابات ۸۸ وفتنه ای که ایجاد شد، و یا انتخابات سال ۹۲ و حواشی خاص آن و قبل از آنها انتخابات خبرگان ۸۶ و تهدید های کناره گیری برخی نامزدها، از جمله این وقایع بود با ظرایف خاص خود که ذکر تفصیلی آنها هر کدام مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و اوست که به تمامه عالم و آگاه است:
قَالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
در تمامی این روزها ذکر من این بود:
اَللّهُمَّ اهْدِنى فیمَنْ هَدَیْتَ وَ عافِنى فیمَنْ عافَیْتَ
البته آنچه در این سالها آزار دهنده بود، نشر اخبار کذبی بود که برخی به آن دامن زده و برخی دیگر متاسفانه بر اساس آن قضاوت می کردند! قضاوتی از سر جهل و بدون اطلاع داشتن از صحت و از واقعیت امر و البته به دنبال آن توهین، افترا و تهمت بود که به انحا مختلف به من و یا شورا نسبت داده می شد. زبان حال من این بود: فَکَفىٰ باللّٰهِ شَهِیداً بَیْنَنٰا وَ بَیْنَکُمْ.
کسانی که می توانستند با یک تماس از صحت و سقم خبر مطلع شوند و بعد داوری کنند که چنین داوری می توانست انتقادی سازنده محسوب شده و در بهبود اوضاع نیز موثر واقع شود، اما افسوس و دریغ از یک سوال ساده:
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَٰذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن کُلِّ مَثَلٍ وَکَانَ الْإِنسَانُ أَکْثَرَ شَیْءٍ جَدَلًا ..
در این دوران تلاش کردم تا اطلاع رسانی شورای نگهبان را از حدود صفر به رتبه ای بالاتر برسانم و اکنون علیرغم کاستی های زیادی که هنوز تا نقطه مطلوب وجود دارد، اما به اذعان اصحاب رسانه حضور پر رنگتری در عرصه اطلاع رسانی از شورا دیده شده است که البته بخش عمده آن مرهون خدمات عزیزان همکار من در روابط عمومی شورا و نیز همکاری پر تلاش دیگر عزیزانم در پژوهشکده شورا بوده است.
در پایان ضمن تشکر از همه اعضا محترم سابق و فعلی شورا و نیز سپاس بیکران از همه همکاران در روابط عمومی و بر اساس قولی که سال گذشته داده بودم میدان و مسئولیت سخنگویی را به نخبه جوانی واگذار می کنم، که بسیار بهتر از من با توان بیشتر و فکری جدید می توانند گامهایی بلند تر در جهت ارتقا اطلاع رسانی و ارتباط با شهروندان بردارند. بدیهی است خود را ملزم می دانم که با سخنگوی محترم جدید شورا جناب آقای دکتر طحان نظیف که این بار گران را بر دوش دارد همکاری کنم و تجارب خود را در اختیار او قرار دهم.
بس جور کشیدیم در این ره که بریدیم
المنه لله که بمقصود رسیدیم
در این دوران طولانی توفیق داشتم با اصحاب رسانه با هر نگرش و دیدگاه سیاسی و همچنین با کثیری از فعالان سیاسی و کارشناسان این حوزه و نیز بسیاری از مقامات کشوری و لشکری، همراه باشم، نظرات آنان را بشنوم و به انتقادهای سازنده آنها گوش فرا دهم که البته از همگان آموختم و آنرا توشه ای با برکت برای خود می دانم.
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند، چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کِنَِشت
*عباسعلی کدخدایی
*سخنگوی سابق شورای نگهبان
ثبت دیدگاه