به نام چاشنی بخش زبانها، حلاوت بخش معنی در بیان ها
بدون شک وحشی بافقی را باید از شاعران مشهور و طراز اول دوره صفویه به شمار آورد؛ وحشی بافقی به دلیل صاحب سبک بودن و ابداع او در سخنوری این دوران، قدر و اهمیت ویژهای دارد؛ قدر شعرهای او آنگاه بر افراد جامعه مشخص می شود که مطالعه مقایسه ای بین او و سایر شعرای قرن دهم و حتی سایر قرنها داشته باشند؛ بی شک وحشی بافقی در قیاس با شاعرانی چون فرخی یزدی، خواجوی کرمانی و بسیاری از شعرای دیگر که صاحبان یادواره و جشنواره و… می باشند و بیشتر از وی زبانزد افراد جامعه هستند، سرآمدتر و شاخص تر بوده است؛ ولی، چه کنیم که این شاعر دلسوخته، همانطور که از اشعار و دوران زندگی اش نیز بر میآید، به قول خودش اقبالی نداشته است که لااقل در جامعه و موطن و استان و عصر خویش نیز آنچنان که شایسته است در اذهان و تاریخ جای گیرد و شناخته شود! نگرش حاکمان عصر او، به شعر و شاعری را باید در نظر گرفت تا بتوان درباره او قضاوت نمود که شعر چگونه است؟ بیشترین فرصت شعری و دوره شکوفایی وی در زمان شاه طهماسب صفوی بوده که به عنوان ظل الله صدای آزادیخواهان را در گلو خفه کرده است بطوری که این شاعر به اجبار بیشتر سخن و حماسه های رزمی اش را با این حکام در قالب منظومههای عاشقانه بیان کرده است. هرچند که سراسر از عشق و عاشقی دم زده؛ ولی در عین حال به موضوعات گوناگون سیاسی، اجتماعی، اخلاقی ادبی و… نیز اشاره داشته است. در موضوعات شعری او میتوان اوضاع طبقات مختلف اجتماعی دورانش چون: معلمان، نظامیان، قاضیان، مفتیان، منجمان، هنرمندان و… را درک نمود. تضادهای فراوان بین بینش و نگرش این شاعر وارسته با شرایط اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و… در دیوان شعری او به وضوح مشخص می باشد. آنچه که فرهنگ یک جامعه و ملت را میسازند مجموعهای از اعتقادات، باورها، هنرها، افتخارات، بزرگان و فرهنگ دوستان و فرهنگ آن جامعه است ؛ فرهنگ پدیدهای نیست که به طور ناگهانی در جامعه نمود پیدا کند؛ بلکه جریانی است دیرینه که ریشه آن نه یک برهه بلکه به زمان ها و تاریخ های گذشته آن جامعه باز می گردد.
کلامی با بزرگان و مسئولین: از آنجا که خطه بافق بنابر روایات تاریخی مستند و موثق، هم در صحنه های سیاسی، دلاوری، مذهبی و عرفانی و… به خوبی درخشیده است و هم در عرصه شعر و شاعری، بزرگی چون وحشی بافقی را پرورش داده است، باید گفت: کمکاری و بی محلی مسئولین امر در پیدایش جایگاه واقعی و مرتبت این شاعر گرانقدر و دلسوخته و وارسته “اظهر من الشمس” است که نویسندگان تاریخ امروز، بایدفردا کم کاری و بی اعتنایی در حق این شاعر بزرگ و گمنام را در برگهای تاریخ حک نمایند؛ بنابراین انتظار میرود مسئولین ذیربط بافق و استان و کشور سعی نمایند ضمن احتراز از شعارهای ظاهری و ایجاد تشکلهای به ظاهر مزین به نام وحشی بافقی “که تاکنون دردی دوا نکرده و نخواهد کرد” به عملگرایی و گام برداشتن مفید در راستای شناخت بیشتر این شاعر مظلوم گام بردارند؛ در غیر این صورت، این جفایی است نابخشودنی که آیندگان در مورد آن قضاوت بیشتری خواهند نمود. البته باید متذکر شد که بافق متاسفانه در راستای معرفی بزرگان و آزادیخواهانی چون شیخ محمد تقی وحاج ملا اسدالله و محمد تقی خان و عبدالرضا خان بافقی و… نیز مدیون می باشد که در جای خود به آنها خواهیم پرداخت.
* محمد عباسی بافقی
* مدرس زبان و ادبیات فارسی مدارس و دانشگاه
ثبت دیدگاه