ولادت امام علی علیه السلام در سیزدهم رجب سال ۳۰ عام الفیل رخ داده است. بنا به نقل علمای شیعه و گروه زیادی از علمای اهل سنت ولادت آن حضرت در خانه خدا اتفاق افتاده است که این جریان، منحصر به آن حضرت است به طوریکه در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است که فردی در خانه خدا تولد یابد.
«وَ قَضى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً إِمَّا یبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا کَرِیماً» پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. اگر یکى از آن دو یا هر دو نزد تو به پیرى رسیدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.
پدر مقامی بالا و والا دارد و خداوند هر جا که دستور به عبادت خود داده، بلافاصله دستور به احسان و احترام به والدین را نیز داده است؛ و این، حاکی از مقام شامخ و والای والدین دارد. «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَین احساناً» از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند:«حسن سلوک و نیکویی به پدر و مادر، نتیجه شناخت پروردگار است و…
بیاد آوریم که در جامعه ما زمانی،بزرگترها چتر حمایتی خویش را بر سر فرزندان می گستراندند و بچه ها نیز گویی بعد از خدا، پدران و مادران و معلمان و صاحبان تجربه را لایق سجده می دانستند ؛ بزرگترها را ستایش می کردند؛وقتی پدر از راه می رسید، گرمی و محبت به خانه وارد می شد ؛همه ساکت می شدند تا فقط او صحبت کند؛ وقتی به سر کار می رفت، بدرقه اش می کردند و زمانی که خسته بود اسباب آرامشش را مهیا می کردند و….
مادر نیز برای خود ارج و قربی داشت ؛ او مونس تنهایی فرزندان و دیگر اهالی خانه بود؛ همه درد دل ها می بایست با او در میان گذاشته شود؛ چون، فقط او بود که می توانست محرم رازهای پنهان باشد و….
اما،امروز از آن همه احترام و ادب نسبت به بزرگترها خبری نیست ؛ زمان همه چیز را از نسل امروزی گرفته ؛بی آنکه جرات اختیار به فردا دهد و یا کسی متوجه باشد چه برسرش می آید ؛فردایی که شاید جز ستم به گذشته چیز دیگری به همراه نداشته باشد.
بارها شاهد بی احترامی به بزرگترها و نگه نداشتن حرمت والدین از سوی نوجوانان و جوانان بوده ایم . والدینی که با گذشت زمانه، پیر شده و کم کم به دست فراموشی سپرده می شوند و حرمتی که لحظه به لحظه، رنگ می بازد؛ دل هایشان می شکند؛ زمان باز هم سپری می شود ؛شکستن حرمت دیگران و بیاعتنایی به حقوق آنان، ضمن اینکه شایسته یک زندگی اجتماعی نیست بلکه نشان دهنده یک بیماری روحی در افراد ناقض احترام است؛یکی از مهمترین حرمتهایی که باید در خانواده حفظ شود، حرمت پدر و مادر است،؛ البته زن و شوهر نیز، هر کدام باید در جهت حفظ حرمت یکدیگر بهویژه در نزد فرزندان، تلاش کنند تا فرزندانشان نیز حرمت یکدیگر و پدر و مادر را حفظ کنند؛ اگر در یک خانواده ،با کوچکترین اختلاف بین زن و شوهر، هر کدام سعی کنند حرمت دیگری را بشکنند ، باید بدانیم ،تضمینی وجود ندارد که فرزندان نیز،حرمت آنها را حفظ کنند.
در احادیث، در مورد احسان
به والدین بسیار سفارش شده و از آزردن آنان نکوهش به عمل آمده است: پاداش نگاه رحمت به والدین، حج مقبول است. رضایت آن دو رضاى الهى و خشم آنان خشم خداست. احسان به پدر و مادر عمر را طولانى مىکند و سبب مىشود که فرزندان نیز به ما احسان کنند. درقرآن کریم و سایر احادیث آمده است: حتّى اگر تو را زدند، تو «افّ» نگو، خیره نگاه مکن، دست بلند مکن، جلوتر از آنان راه نرو، آنان را به نام صدا نزن، کارى مکن که مردم به آنان دشنام دهند، پیش از آنان منشین و پیش از آنکه از تو چیزى بخواهند به آنان کمک کن.
سرکشی کردن به پدر و مادر، جویا شدن از حالشان، رفع نیازهایشان، همکاری در کارها، همدردی در مشکلات، کمک به معیشت و درمان و پرستاری، همه و همه از وظایفی است که تا واپسین لحظات حیاتشان بر دوش انسان است. و این هرگز نمی تواند ادای حقّ بزرگ آنان باشد که عمری به پای فرزندانشان چون شمع سوخته اند و این نهال ها را برومند و رشید ساخته اند
پس ،نباید فراموش کنیم که چه بودیم و چه هستیم؛اگر جوان و رشید و توانمندیم، روزی هم پدر و مادرمان همچون ما بوده اند که امروز پیر و ضعیف و ناتوان شده اند. همین ضعف و پیری در انتظار ما نیز هست. اگر طالب آنیم که در دوران کهولت و عجز و از کارافتادگی، فرزندانمان عصای دستمان و بازوی پرتوانمان باشند، باید خود ما، نسبت به والدین خویش چنین باشیم. باید با این عمل، شیوه انسانی و اسلامی رفتار با پدر و مادر را به آنان بیاموزیم. کسی که حق بزرگترها را نشناسد و مراعات نکند، چگونه انتظار دارد که دیگران حق شناس او باشند و حرمتشان را پاس بدارند؟
به گفته استاد سخن،سعدی ره
سالها بر تو بگذرد که گذار/
نکنی سوی تربت پدرت
تو به جای پدر چه کردی خیر/
تا همان چشم داری از پسرت؟
اما باید متذکر شد که: گذشت زمان ، بی مهری ها و پایین آمدن آستانه تحمل جوانان و نوجوانان، بی احترامی ها و… فقط نمی تواند جرم جوانان باشد.
گذشته از گلایه ها و شکایاتی که اغلب والدین و سالخوردگان از رفتار نوجوانان و جوانان امروزی مطرح می کنند، بسیاری از عوامل پنهان نیز وجود دارند که کاهش سطح احترام کوچکترها را نسبت به بزرگتر ها موجب می شود بدون اینکه فقط کوچکترها گناهکار باشند.
در بررسی عللی که از سوی والدین زمینه بی احترامی کوچکترها را نسبت به بزرگترها فراهم می کند ، می توان به تطبیق ندادن بزرگترها با برخی تحولات روز،که چندان هم مغایر با اصول و ارزش های ملی و سنتی نیستند ، ناتوانی والدین در پرورش صحیح فرزندان، واگذاری تربیت فرزندان به کوچه ها و خیابان های اجتماع از طریق آزادی های بی حد و حصری که به نوجوانان و جوانان اعطا می شود، منابع آموزشی مغایر با فرهنگ خانواده و جامعه که اختلاط و تضاد فرهنگی را موجب می شوند، عدم توجه مسوولین نظام به نظام تعلیم و تربیت، بی توجهی به معلمان و خواسته های آنان که به تبع دلسردی آنان را در پی دارد و... اشاره کرد.همچنین مشکلات اقتصادی، عوامل فرهنگی مانند فقدان الگوهای مناسب و کم رنگ شدن ارزش های گذشته ، عقب ماندن سطح تحصیلات و اطلاعات آنها نسبت به فرزندان، ضعف دولت در کنترل رسانه ها و عدم برنامه ریزی صحیح برای نسل آینده و … نیز از جمله مواردی هستند که می تواند به کم رنگ شدن ارزش هایی چون رعایت حرمت بزرگترها و کاهش اعتبار والدین در منظر فرزندان بیفزاید.
شاید دیگر عوامل حاشیه ای در این خصوص را نیز بتوان این گونه توصیف کرد: کودکی که در مقابل رفتارهای نادرست همسالانش کلمات رکیک می آموزد تا آنها را ادب کند متعاقبا این کلمات را در آینده در مقابل بزرگتر از خودش نیز تکرار خواهد کرد.
زمانی که جوانی می بیند به او احترام نمی گذارند و او را از دوران خردی تا به امروز کودک فرض کرده اند بدون اینکه شخصیتی برای وی قایل شوند ، حاضر نیست به افرادی که چنین رفتاری با وی داشته اند به دیده اغماض نگاه کند.
از دیگر مسایلی که می تواند از احترام کودکان نسبت به بزرگتر ها مخصوصا والدین بکاهد، عدم احترام به کودک مخصوصا در جمع همسالان او می تواند باشد به طوری که این مساله نه تنها در میان کودکان بلکه در جمع بزرگسالان و حتی در محیط کار نیز می تواند جلوه گر باشد.
اغلب بزرگترها از والدین گرفته تا دیگر افراد که احترام به آنان نیز بسیار شایسته است متوجه برخی رفتارهای خود که می تواند از احترام نوجوانان و جوانان بکاهد، نیستند.منازعات خانوادگی از علل دیگر بروز رفتارهای فاقد احترام به والدین است.
در هر حال دولت و متولیان فرهنگی ،حوزه،دانشگاه و تشکلهایی که از اعتبارات دولت و بیت المال بهره مند می شوند باید فکری کنند که در غیر این صورت:
این راه که میرویم به ترکستان است.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
* محمد عباسی
* صاحبامتیاز و مدیرمسئول هفته نامه امین بافق
ثبت دیدگاه