علی عسکری به مناسبت سالگرد ترور نافرجام مقام معظم رهبری به پانا گفت: «سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ با گسترش فعالیتهای ساواک و عوامل رژیم شاه همراه بود. آن روزها بحران فرهنگی و تشدید تضادها و تعارضات در ایران در اوج خود قرار داشت. در همان ایام در چهارشنبه اول اردیبهشت ۱۳۵۵، سیلی خروشان شهرستان قوچان را فراگرفت و براساس آمار رسمی، ۱۳۱۵ خانه ویران و ۲۳۳۵ بنای مسکونی نیز آسیب دید. در چنین شرایطی سیدی شیکپوش، خوشاخلاق و جذاب به نمایندگی از امام خمینی(ره) مسئول کمکرسانی به سیلزدگان قوچان گردید. او کسی نبود جزء سیدعلی آقای خامنهای، شاگرد نامدار امام در خراسان که آن روزها مقیم مشهد بود.»
وی ادامه داد: «اولین بار آیتالله خامنهای را در جمع دوستان مشهدیاش در قوچان ملاقات کردم که مشغول هماهنگی برای رفع مشکلات سیلزدگان بودند. همزمان عوامل رژیم شاه نیز اقدامات سیاسی و تبلیغی گستردهای را جهت بهرهبرداری رژیم از شرایط سیل آغاز کرده و سعی میکردند در رسانهها برای شاه و حکومت، مانور سیاسی و تبلیغی داشته باشند.»
عسکری اضافه کرد: «بهخاطر دارم جمعی از طلاب خراسان با محوریت آیتالله خامنهای از محل مسجد جامع و حوزه علمیه قوچان وسایل و امکانات اولیه را در اختیار مردم سیلزده قرار میدادند. در مواردی دیده میشد که برخی از سیلزدگان که تحت تاثیر تبلیغات رژیم قرار گرفته بودند گمان میکردند کمکهای اهدایی از جانب رژیم شاه است. این مطلب را یکی از دوستان خدمت آیتالله خامنهای نماینده اعزامی از سوی امام (ره) گزارش کرد و ایشان فرمودند در هنگام توزیع کمکها میان سیلزدگان، اگر فردی از عوامل ساواک یا نیروهای شهربانی و ژاندارمری حضور نداشتند، برای مردم توضیح دهید که کمکهای اهدایی از جانب امام خمینی مرجع تقلید در تبعید ایران است.»
نماینده پیشین مشهد افزود: «با این حال، عوامل ساواک همین مقدار تحرک حقخواهانه و واقعگرایانه را تحمل نکردند و با شدت پیگیر اخراج نماینده امام از قوچان شدند. ماجرای سیل قوچان موجب آشنایی و ارتباط من با آیتالله خامنهای شد و من که مجذوب شخصیت علمی، اخلاقی و انقلابی ایشان قرار گرفته بودم، از آن زمان تاکنون در عرصههای مختلف در خدمت مقام رهبری (ادام الله بقائه) بوده و هستم. قبل از انقلاب با حضور در جلسات روشنگری آیتالله خامنهای در مسجد کرامت و پس از انقلاب نیز در قالب حزب جمهوری در انجام فعالیتهای تشکیلاتی و سیاسی و هم بهعنوان شاگرد از محضر درس ایشان بهعنوان یک استاد اثرگذار فکری بهره بردهام.»
مشاور و نماینده وزیر آموزش و پرورش در دانشگاه فرهنگیان ادامه داد: «علاوه بر اتفاق پیشآمده در سیل قوچان، یک بار دیگر نیز شاهد مظلومیت معظمله بودم. به خوبی بهخاطر دارم در دوران دفاع مقدس، در شب عملیات بیتالمقدس ۲ در منطقه کردستان عراق یکی از نمایندگان تهران که قبل از انقلاب با رژیم شاه و ساواک نیز همکاری میکرد و بهعنوان سخنران در میان رزمندگان حضور یافته بود، در میان سخنان خویش علیه آیتالله خامنهای صحبت کرد، و من نیز که طاقتم سرآمده بود از میان جمعیت بپاخاستم و بخشی از سوابق و فعالیتهای ناسالم او در دوران طاغوت را با صدای بلند بازگو کردم که موجب دستپاچگی آن شخص و اعتراض رزمندگان به وی و حمایت آنان از آیتالله خامنهای شد.»
وی تاکید کرد: «آن سالها را میتوان اوج مظلومیت حضرت آقا در دوران پس از انقلاب دانست. بعد از اتمام عملیات خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و ماجرای اتفاق افتاده در شب عملیات را برای ایشان بازگو کردم و ایشان فرمودند من مساله را به زمان واگذار میکنم و زمان همه چیز را آشکار خواهد کرد. اتفاقات غمبار و در عین حال سازنده برای ایشان و دیگر شاگردان امام ادامه داشت و همانطور که میدانیم، در چنین روزی یعنی ۶تیرماه ۱۳۶۰ آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر مورد هدف کینه منافقان قرار گرفت و ترور شد و روز بعد از آن (هفتم تیر) شهید مظلوم بهشتی و گروهی از یاران امام در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران به شهادت رسیدند. از آن تاریخ تاکنون دقیقا چهل سال گذشته است و تقدیر الهی بر این بوده که این استاد مظلوم و در عین حال مقتدر ما بهعنوان رهبر مردمی نظام و چهرهای آیندهنگر و اثرگذار، حضور ثمربخشی در ایران عزیز داشته باشد.»
عسکری خاطرنشان کرد: «آخرین اقدام بدیع، سازنده و امیدآفرین ایشان تزریق واکسن ایرانی کرونا بود. رهبری داهیانه و پشتیبانیهای ایشان از دانشمندان جوان باعث پیشرفت کشور در حوزههای مختلف به ویژه در جنبههای علمی مانند تولید واکسن کرونا برای ایران گردید بطوریکه کشورمان در سال جاری بهعنوان ششمین کشور تولیدکننده واکسن کرونا در دنیا شناخته شد. این کار معظم له، امید و باورمندی جوانان را در داخل و تحیر کشورهای مطرح دنیا در خارج را به ارمغان آورد. جا دارد مردم ایران و آیندگان بدانند که رهبری این بزرگ مرد باعث غرور و سربلندی ایران بوده و هست.»
مشاور و نماینده وزیر آموزش و پرورش در دانشگاه فرهنگیان در پایان گفت: «کسی که دست راست خود را در ترور نافرجام ششم تیرماه سال ۱۳۶۰ از دست داده بود در چهارم تیرماه سال ۱۴۰۰، آستین دست چپ خویش را به نشانه اعتماد به علم جوانان وطن و سربلندی ایران بالا زد و در عمل ثابت کرد هیچکس مثل او حامی همه جانبه ایران و سربلندی وطن نبوده است و باید گفت: “تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد/ وجود نازکت آزرده گزند مباد”.»
ثبت دیدگاه