شاید بتوان گفت تا حدی در اتفاقات و بحران های بافق سوء مدیریت مشهود می باشد در حالی که امروزه سعی می شود جلسات گزارش دهی مسئولان در بهترین زمان و مکان برگزار شود؛ در بافق این امر نادیده گرفته می شود و در زمانی که معدن دچار التهاب است مدیرعامل آن در نماز جمعه حضور پیدا می کند و قرار است در کمتر از نیم ساعت با کارگرانی سخن بگوید که نسبت به عملکرد وی معترض هستند؛ قطعا این چنین جلسه ای آن هم در فضای نماز جمعه نه تنها نمی تواند کارگران را قانع نموده و گره از مشکلات آنها بگشاید بلکه باعث ایجاد حواشی زیادی می شود که کار را از قبل هم سخت تر کرده و جمع کردن، آن را با مشکل مواجه می کند.
درایت و مدیریت برای برگزاری جلسات بافق تاکنون کمتر توانسته مشکل گشای شهر باشد و این امر را می توان در پیامدهای این گونه برنامه ها مشاهده نمود.
در عصر حاضر با وجود رسانه ها و شوراها و تشکل های صنفی برگزاری چنین جلساتی آن هم در بدترین زمان ممکن چندان توجیه پذیر نبوده و به بروز مشکلات جدیدی منتهی می شود.
معلوم نیست چرا باید در بافق به جای اینکه بحران ها به بهترین نحو مدیریت شود، بعضی مواقع تصمیماتی گرفته می شود که منجر به بحران آفرینی می شود! آیا واقعاً در پشت این بحران آفرینی ها دست های پنهانی قرار دارد تا بافق را به سویی سوق دهد که در پیشبرد اهدافش دچار مشکل کند؟! آیا برخی دانسته یا ندانسته منافع شخصی و گروهی خود را بر منافع شهرستان ترجیح داده و حاضرند برای رسیدن به اهدافشان شهر را فدا نموده و آن را با بحران روبرو نمایند؟!
قطعا جای این سوال است که وظیفه مدیران و مسئولان شهر در اینگونه مواقع چیست؟ آیا حاصل و نتیجه جلسات مکرر آنها باید سرانجامش به این گونه برنامه ها ختم شود؟ آیا مدیران نباید در این گونه مواقع در مقابل عملکرد ضعیف خود پاسخگو باشند؟
قطعا همان قدر که مردم در حفظ آرامش شهر نقش دارند مدیران هم با تصمیمات درست و حساب شده می توانند نقشی دو چندان ایفا نمایند و با همدلی، همراهی ، همکاری و پرهیز از چند صدایی، امورات شهر را طوری مدیریت نمایند که بحرانی پیش نیاد که نیاز به اما و اگر های بعدی آن باشد.
ثبت دیدگاه